شبی از پشت یک تنهایی غمناک و بارانی :تو را با، تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایم دعا کردم پس از یک جست وجوی نقره ای در کوچه های آبی احساسم تو را از بین گل هایی که در تنهاییم روییده بود،
با حسرت جدا کردم
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در پنج شنبه 21 ارديبهشت 1391برچسب:
,
ساعت
22:2 توسط fatima
|